ملک زادهای گنج فراوان از پدر میراث یافت. دست کرم برگشاد و داد سخاوت بداد و نعمت بیدریغ بر سپاه و رعیت بریخت. یکی از جلسای بیتدبیر نصیحتش آغاز کرد که ملوک پیشین مرین نعمت را به سعی اندوختهاند و برای مصلحتی نهاده دست ازین حرکت کوتاه کن که واقعهها در پیش است و دشمنان از پس، نباید که وقت حاجت فرومانی.
ملک روی از این سخن به هم آورد و مرو را زجر فرمود و گفت مرا خداوند تعالی مالک این مملکت گردانیده است تا به خورم و ببخشم نه پاسبان که نگاه دارم.
قارون هلاک شد که چهل خانه گنج داشت
نوشین روان نمرد که نام نکو گذاشت
موضوعات مرتبط: متفرقه ، دلنوشته ها
برچسبها: ثروت , بخشش , زندگی , سخاوت
تاريخ : جمعه بیست و سوم آذر ۱۴۰۳ | 16:41 | نویسنده : فاطمه صالح نيا |